سرش به نیزه به گل های چیده می ماند
به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند
این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد .
نظرات شما عزیزان:
سلام مایلی با هم تبادل لینک کنیم آدرس وبم رو هم گذاشتم اگه خواستی بیا تو نظرات بگو لینکت کنم
برچسبها:
تاريخ : چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:اشعار محرم, | 15:24 | نویسنده : محمد |




















لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید