برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
شفاف ترین و ظریفترین وجود عالم هستی حباب است که
من میگویم حجاب نور نه حباب….
بنگر و بیندیش ….حباب اگر ازاد باشد در همه جا آرام وروان
میگذرد و تمام تلا لو خورشید را در مرکز خود به نمایش میگذارد .
گاهی تلاقی اب و آفتاب را در یک حباب میتوان به زیبایی هفت
رنگ خالص هستی دید…
حباب گویی نوعی نور گردان در فضاست آزاد و سبک به همه
جا سر میزند .تا زمانی که کسی هوس لمسش را به ذهن
خود نیاورد .
مرگ حباب با ضرب، لمس، حرم انگشت من است .
تمام هست حباب با لمس من تمام خواهد شد .
دیگر حتی نمی توان ان را بازیافت ، به گونه ای نیست میشود
که انگار هستی در کار نبوده است .
اما من اینگونه نیستم …..گاهی اگر کسی مرا بشکند وباز خواهد
که مرا بسازد .. آدم دیگری می شوم ….کاش چون حباب بودم .
حجابش نازک است اما غیرتش بسیار …همان که حجابش
شکست نابود میشود .طوری که دیگر نیست ….
“حباب با غیرت تر از منِ با حجاب است”
خدایا! حیا و عفتم را همچون حباب گردان ..زلال،صاف،تجلی
آینه وار تمام جلوه های تو ،…تمام طلعتت،جلالت ،عظمتت،مهرت……تمام تو در مرکز وجودیم باشد . به گونه ای
حبابیم کن که لمس وجود هر بی خدایی مرا طوری نیست کند
که انگار از ازل نبوده ام …
آمین به حق جلالت
خدایا! حیا و عفتم را همچون حباب گردان ..زلال،صاف،تجلی
آینه وار تمام جلوه های تو ،…تمام طلعتت،جلالت
،عظمتت،مهرت……تمام تو در مرکز وجودیم باشد . به گونه ای
حبابیم کن که لمس وجود هر بی خدایی مرا طوری نیست کند
که انگار از ازل نبوده ام …
آمین به حق جلالت
برچسبها:
خدا را در دلت احساس کن ؛ به او توکل کن و
قدمهایت را محکم بردار ؛ چرا که وقتی ایمان شکست
می خورد ؛ ترس پیروزی اش را جشن می گیرد.
درزندگی باران مباش که همه فکرکنند بامنت خودت رابه
شیشه می کوبی .
ابری باش تامنتظرت باشند که بباری
اگر می خواهی ارزش خود را نزد خدا بدانی،نگاه کن ببین
ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چقدر است
یادمان باشد :زندگی یک گل سرخ است پر از عطر پر از خار پر
از برگ لطیف؛ یادمان باشد
اگر گل چیدیم عطر و خار و گل و برگ همه همسایه دیوار به
دیوار همند
يادمان باشد اگر نتوانستيم كسي را ببخشيم از بزرگي گناه
او نيست ؛ بلكه ازكوچكي قلب و كمي ايمان ما ست
يادمان باشد : زنده بودن را به بيداري بگذرانيم چرا كه سالها
به اجبارخواهيم خفت
يادمان بماند ما نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای
سر مان پرواز نکنند ؛ اما میتوانیم نگذاریم که روی سر
ما آشیانه بسازند
تا به حال دقت كرديد يك عصا درطي مسير چقدر به زمين
مي خوره تا تعادل صاحبش رو حفظ كنه .
در مسير زندگي براي عزيزان خود چون عصا باشيم
شادي آن نيست كه هرچه مي خواهيم داشته باشيم .
شادماني آن است كه ازتمام آنچه كه داريم به بهترين
وجه استفاده و ازآنها لذت ببريم
برچسبها:
برچسبها:
وقتی وجود خدا باورت بشه...
خدا یه نقطه می ذاره زیر باورت
و میشه یاورت
فراموش نکنیم ،عطر گل بدستی که گل را هدیه می کند
باقی می ماند
يادمان باشد : دوستي كتاب خاطره ها ست
كه تنها با يك سلام اغاز مي شود .
محتواي و ارزش اين كتاب و جاودانگي آن در يادها
بستگي مستقيم به ميزان علاقه ، محبت ،صداقت،
بي ريايي و يكرنگي ما در دوستي دارد
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند
يادمان باشد :ارزش دوستي نه به شيريني
بيان اوست ونه جلوه جمال او
ارزش دوست به وفا و معرفت و كمال اوست
یادمان باشد: دوري پايان محبت نيست ، بلکه
آغاز غم شيريني ست که نميگذارد ياد دوست از
خاطرمان برود
آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ،
هیزم است
امام علی (علیه السلام):مومن شادمانی اش در صورت و
اندوهش در دل است.
سینه ای گشاده و نفسی فروتن دارد.
بالانشینی را کراهت داند.
سکوتش طولانی و اوقاتش مشغول است .
شاکر و شکیبا است
سنگینی باری که خداوند بر روی دوش ما میگذارد
آنقدر نیست که کمر مان را خرد کند
آنقدر است که ما را برای دعا کردن به زانو در آورد . . .
زندگی را از طبیعت بیاموزیم ،
چون بید متواضع باشیم ،
چون سرو ، راست قامت،
مثل صنوبر، صبور، مثل بلوط مقاوم،
مثل رود روان، مثل خورشید با سخاوت
و مثل ابر با کرامت باشیم
انسان عاشق زيبايي نمي شود
بلكه آنچه عاشقشمي شود
در نظرش زيباست
يادمان باشداز جمله كساني نباشيم كه وقتي تنهايند
به دنبال دوست مي گردند ؛ وقتي پيدايش كردند
دنبال عيبوش مي گردند ؛
و وقتي از دستش دادند دنبال خاطراتش مي گردند ؛ چرا
كه اگر چنين باشيم هميشه تنها خواهيم ماند
برچسبها:
اي چشم هاي من
اي چشم ها!مي خواهم شمارا قرباني عشق سازم.مي
خواهم باشما به سفر بروم.مي خواهم شمارادريايي كنم.
مي خواهم شما را به ضيافت باران ببرم .مبادا ناله كنيد!مبادا
بيقراري كنيد!من خوبي شمارا مي خواهم.
اي چشم هاي من !شما عمري در بند بوديد.اسير وخفته
،شما عمري هيچ را مي نگريستيد،خواب بوديد،امروز مي خواهم
بيدارتان كنم.با دست دل ميخواهم حجاب را ازجلوي شما كنار بزنم.
اي چشم هاي زجركشيده من!مي دانم چيز هايي ديده ايد كه
نمي خواستيد،مي دانم به خاطر من خطا كرده ايد.مي دانم درحق
شما ظلم كرده ام.
مي دانم شما دوگوهر گرانبهاي من ،سرافكنده آستان نگارم
شده ايد. چشم هاي من!امروز آمده ام بخاطر گذشته ام
ازشما عذرخواهي كنم.آمده ام غبار گناهاني راكه آيينه شفاف
شما رامات وكدر ساخته،پاك كنم.آمده ام حجاب هارا كنار بزنم ؛
امروز آمده ام به قصد آزادي شما.
اي چشم هاي من!فردا كه درحضور خوبان به عنوان شاهد،زبان
مي گشاييد ،تمنا دارم رسوايم مسازيد!امروز ازخطاهايم درگذريد
تافردا شرمنده نگار نباشم.
اي چشم هاي من!مرا ببخشيد،از امروز آن گونه مي بارم كه
"نگار"مي خواهدوآن گونه مي بينم كه "يار"مي پسندد.
اي چشم هاي باوفاي من!امروز شما رااز استثمار دل مي رهانم،
تانفس بكشيد.امروز به يمن آزادي تان ،ضيافتي بر پا مي كنم و
باران "اشك ندامت"و"نور هدايت"رامهمان اين ضيافت قرار مي دهم.
خدايا تورا به خاطر چشم هايم شكر مي گويم .
اعظم قرائي راد
برچسبها:
شیخ عبدالکریم حا ئری نقل می کند : هنگامی که در
سا مرا مشغول تحصیل بودیم یک بار بیماری طاعون ( وبا )
فرا گیر شد چاره بلا از میرزای شیرازی نمودیم ایشان فرمودند
اگر من حکمی کنم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟همه اهل
مجلس پاسخ دادند: بلی فرمود : من حکم می کنم که شیعیان
ساکن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا
شوند وثواب آن را به روح نرجس خاتون والده ما جده حضرت
حجه بن الحسین ( ع ) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود
اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول
خواندن زیارت عاشورا شدند از آن روز تلفا ت از شیعیان بر داشته
شد و بعد از مدتی سنی ها هم متوجه شدند
زیارت عاشورا خواندند بلا از آنها مرتفع گردید
داستانهای شگفت شهید دستغیب
برچسبها:
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته.!!
بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم...
بیا تا دل کوچــــــــــکم را
خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم..!
خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره..
که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم!!
بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن...
که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم!!!
خدایـــا کمـــک کـــن :
که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد...
کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش...
مبـــادا بمیـــرد...!!!
خــــدایــا دلــــــم را
که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت...
اگر چه شــــــکســــــته!!!
شبــــی می فرســــتم بــرایــت...!!!
برچسبها:



















